یک سال در سیزدهم بهمن درست در روزی که او بدنیا آمده بود پدرش به او یک دفتر خاطره هدیه داد .
چون پسر پیش خودش فکر کرد که دفتر مشقش از دفتر خاطراتش قشنگ تر است تصمیم گرفت تا تمام مشق هایش را داخل این دفتر پاک
نویس کند .
یک هفته تمام پسر در داخل اتاقش مشغول بود .
هنگامی که کار پاک نویس تمام شد، پاک کنش را برداشت تا دفتر مشقش را پاک کند و از آن یک دفتر خاطرات درست کند .
در حالی که دستانش به شدت درد می کرد متوجه شد که دفتر مشقش با خود کار نوشته شده !
بنابر این با ناراحتی تمام دفتر خاطراتش را دوباره پاک کرد.