loading...
سخن زيبا
نون بازدید : 91 سه شنبه 15 شهریور 1390 نظرات (0)
در خانه پلاک 38 پسر بچه کوچکی با پدرش زندگی می کرد .

چون پسر به سن مدرسه رسیده بود پدر تصمیم گرفت تا او را به مدرسه  بفرستد .


پسر کیفش را برداشت ، یک مداد ، یک  پاک کن ، یک دفتر و مقدار ی خوراکی در داخل آن گذاشت وراهی مدرسه شد.


زنگ اول نقاشی بود وپسر یک طو طی کشید که استخوان را در زیر خاک پنهان می کرد .


معلم یک بیست به پسر داد وزنگ بیرون به صدا در آمد .


پسر به اشتباه مداد و دفترش را در کیف دوستش گذاشت و بیرون رفت .

زنگ  دوم  پسر خوراکیش را ورداشت و برای ورزش بیرون رفت ، چون می خواست ورزش کند  خوراکیش را روی دیوار گذاشت و

داخل میدان رفت .


گربه ای آمد و خوراکیش را خورد .


زنگ سوم تعطیل شدند ، او کیفش را برداشت و قبل از آمدن به خانه به دست شویی رفت و کیفش را به جالباسی آویزان نمود.


موقع بیرون آمدن فراموش کرد که کیفش را با خود بردارد  .


آن شب وقتی در خانه بود متوجه شد که هیچ یک از وسایل هایش را نیاورده !
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 19
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 11
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 11
  • بازدید ماه : 13
  • بازدید سال : 14
  • بازدید کلی : 1,421